چهارشنبه ۷ شهریور ۱۴۰۳ |۲۲ صفر ۱۴۴۶ | Aug 28, 2024
دهه پایانی ماه صفر

حوزه/ «نامیرا» رویداد پاس‌داشت بی‌مثل‌ترین حماسه، به همت سازمان دانشجویان جهاددانشگاهی خراسان رضوی و فرهنگسرای جهاددانشگاهی مشهد، همچنین کانون بعثت اخلاق، در مشهد برگزار شد.

به گزارش خبرگزاری حوزه از مشهد، بخش نخست از نشست نامیرا(رویداد پاس‌داشت بی‌مثل‌ترین حماسه)، به همت سازمان دانشجویان جهاددانشگاهی خراسان رضوی و فرهنگسرای جهاددانشگاهی مشهد، همچنین کانون بعثت اخلاق، شامگاه ۶ شهریور در تالار فردوسی مجتمع دکتر شریعتی جهاد دانشگاهی مشهد با حضور جمعی از علاقه‌مندان برگزار شد.

مهدی ناظران‌پور راوی تاریخ شفاهی مشهد، در این مراسم با اشاره به علم عزاداری که در صحنه به زیبایی آراسته شده بود، به تشریح وضعیت آیین‌ها و رسوم عزاداری در مشهد قدیم (۸۰ سال قبل) پرداخت و اظهار داشت: در قدیم ما به علم‌هایی با این هیبت، «جریده» می‌گفتیم که احتمالا کسی تا به امروز این عنوان را نشنیده باشد، «عَلَم» آن پرچم یا درفشی است که علم‌دار بتواند آن را در وسط سپاه حمل کند و در کنار رکاب اسب برای آن جایی در نظر گرفته شده باشد و نشانه قدرت سپاه بود قرار دهد، بنابراین بعدها نام جریده به عَلَم تغییر پیدا کرده است.

وی ادامه داد: در علم‌کشی تا می‌توانستند به علم پر و بال می‌دادند، زیبایش می‌کردند و شال‌های نمادینی که پارچه‌های بسیار زیبایی بودند و از یمن و شام‌ می‌آوردند به آن آویزان می‌کردند، سپس علم‌کش که فردی قدرتمند بود و البته از پشت هم هوای او را داشتند این جریده یا علم را در جلوی هیئت راه می‌برد و نمودار بزرگی و هیبت هیئت بود.

این راوی تاریخ شفاهی مشهد خاطرنشان کرد: علم‌کش‌ها به کمر خود چیزی از جنس چرم و به شکل یک فنجان می‌بستند که به آن «قُلُّق» می‌گفتند و بند یا تسمه‌ای که به زیر جریده می‌رفت، به شانه آن‌ها بسته می‌شد و پایه جریده در قلق می‌افتاد، هیئت‌ها وقتی به هم می‌رسیدند به یکدیگر سلام می‌دادند و علم‌کش باید زانو می‌زد و حمل آن در آن وضعیت، خیلی مشکل بود و از هر کسی ساخته نبود.

ناظران‌پور یادآور شد: هیئت‌هایی که در آن زمان به عزاداری می‌آمدند و زائر یا مجاور بودند، تکیه‌هایی مثل تکیه یزدی‌ها یا کرمانی‌ها در مشهد داشتند، در این تکیه‌ها در بقیه مواقع سال بسته بود.

وی با اشاره به این نکته که از گذشته سه جایگاه تکیه، حسینیه و مسجد برای عزاداری داشته‌ایم، تصریح کرد: هر کدام از آن‌ها کاربرد مشخصی داشتند، برای مثال در آن زمان هیچ وقت در مساجد مانند الان برای کسی تعزیه نمی‌گرفتند و این تعزیه‌ها در منازل برگزار می‌شد و هرکس که فوت می‌شد، برای مراسم عزاداری او که در مشهد به آن «پُرسه» می‌گفتیم، به خانه‌اش می‌رفتیم.

نذر تاس مسی و وقف آن به تکیه‌

این راوی تاریخ شفاهی مشهد ادامه داد: تکیه‌ها هم در زمانی مانند محرم و عاشورا که مراسم عزاداری در آن‌ها انجام می‌شد، خرج می‌دادند، در زمستان شله و در تابستان آبگوشت و یا گاهی هم پلو، آبگوشت را در کاسه‌های مسی می‌داندند که ما به آن‌ها «تاس» می‌گفتیم و البته داخل و بیرون آن‌ها را قلع می‌زدند تا سفید و زیباتر شود، خیلی از افراد نذر می‌کردند که تعدادی تاس نذر یک تکیه کنند، دور این تاس‌ها می‌نوشتند که این تاس مسی به اضافه ۹۹ تای دیگر هدیه این فرد و وقف او به این تکیه است.

این فعال فرهنگی، خاطراتی از دوران کودکی‌اش را نقل کرد و یادآور شد: ابتدای کوچه‌ای که منزل ما در آن قرار داشت تکیه یزدی‌ها بود، در کودکی شاهد عزاداری‌های این تکیه بزرگ بودم که گاه باعث وحشت من، گاه تعجب‌آور و گاهی خنده‌دار بود، به عنوان مثال در تکیه‌ها که شبیه‌خوانی می‌کردند و ما به آن «شِبه» می‌گفتیم هفت نعش درست می‌کردند به‌طوری که داخل آن‌ها دیده شود، قامت‌هایی با بالشت درست می‌کردند به همراه یک جفت پوتین و یک گردن که از قصابی می‌خریدند و خونی بود و روی این جنازه‌ها می‌گذاشتند که انگار این‌ها شهیدان هستند، مردم هم خیلی هیجانی و متاثر می‌شدند، ولی این‌ تصاویر برای ما بچه‌ها خیلی ترسناک بود طوری که در ذهن‌ من مانده است، این هم برای من خیلی عجیب بود که فردی که به جای حضرت زینب(س) و با لباس زنانه برای امام حسین(ع) نوحه می‌خواند، یک مرد بود و یا در پایان شِبه ما می‌دیدم آن کسی که نقش شمر را داشت با امام حسین(ع) نشسته بود و غذا می‌خورد.

وی با اشاره به اینکه سینه‌زدن‌ها در آن زمان واقعا ریتمیک بود و موسیقی دستگاه‌های ۷‌گانه در نوحه‌هایی که می‌خواندند حفظ شده بود، گفت: نوحه‌خوانی که دستک یعنی همان دفترچه در دستش بود با صدای بلند می‌گفت ثلات و سینه‌زنان سه تا تکی می‌زدند و یا وقتی می‌گفت اربع، آن‌ها چهارتا تکی می‌زدند، در خیابان هم که راه می‌رفتند خیلی منظم بودند و اشعار هم اصیل و درست بود، زنجیرزنی هم که ما امروز داریم آن زمان فقط مخصوص آذری زبان‌ها بود و مشهدی‌ها خودشان زنجیرزنی نداشتند، آن زمان شور و حال عجیب و جالبی برقرار بود.

ناظران پور درباره رسوم دهه پایانی صفر، خاطرنشان کرد: از قدیم در اربعین، رسم شله زرد دادن برپا بود، یک بیت شعر جالبی هم بود که می‌گفتند: «اربعینه شاه دینه، شله زرد خیلی شیرینه»، مردم در ایام اربعین شله زرد و در ایام رحلت حضرت پیغمبر(ص) دیگچه نذر می‌کردند، البته پخت این دو با هم متفاوت است و هنوز هم ادامه دارد، همچنین رسم استقبال از زائرین حضرت رضا(ع) که به مشهد مشرف می‌شدند، در آن دوران این‌گونه بود که مردم به استقبال زائران می‌رفتند و آن چیزهایی که نذر کرده بودند در اختیارشان قرار می‌دادند و تکیه‌ها نیز از آن‌ها پذیرایی می‌کردند.

در ادامه برنامه یاسین حجازی نویسنده و پادکستر به اجرای زنده پادکست نیوفولدر که درباره امام حسین(ع) و وقایع مرتبط با نهضت حسینی بود پرداخت، همچنین علی کیانی‌نژاد به زیبایی نی‌نوازی کرد و کمی آن‌طرف‌تر و هم‌زمان با برگزاری نشست، علیرضا بهدانی به اجرای نقاشی با موضوع اسامی و القاب امام رضا(ع) پرداخت.

در حاشیه این نشست، نمایشگاه عکس «غریب قریب» برپا شد که مروری بر عکس‌های کم‌تر دیده شده مشهد و حرم امام رضا(ع) بود، همچنین در انتهای رویداد هم موکب دانشجویان از مهمانان پذیرایی کرد.

انتهای پیام. /

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha